ما سه تا

(18) نااميدي دوباره

من فكر ميكردم همه چي خيلي راحت باشه ولي نيست   نميشه هزينه داره منم ندارم هزينه كنم...چه كنم؟ دوباره رفتيم دكتر رفتيم مركز نازايي . مشخص شد مشكل چيه يه مشكلي كه فقط با ميكرو جواب ميده و بس مگر اينكه معجزه بشه تقصير هيچكسي نيستوخواست خدا اينه.بگم حكمتش اينه...نميدونم چي بگم... خب شايد من نبايد مادر بشم همسر ميگه تو حق داري مادر بشي.بيا جدا شيم.ولي نميدونه كه مادر شدن رو با اون ميخوام.من ميخوام اون باباي بچم باشه. كلي هم بهش خنديدم به خاطر حرف جدايي.ديوانه!!!! حالا منتظريم يا خدا پولش رو برسونه يا اينكه معجزشون يا اينكه بازهم حكمتش اينه كه هيچكدومشو نده تازه ممكنه با يه بار جواب نده. نميدونم فكرم خرابه......
31 فروردين 1393

(17)بازگشت

سلام سلام صدتا سلام بعد از ماهها برگشتم بدون هيييچ خبر جديدي هنوز خبري نيست روحيه داغون اعصاب تعطيل 1 سال شد خب چاره چيه هنوز منتظرم و اميد دارم ديشب رفتم تست بتا دادم.امروز زنگ زدم و منفي بود كلي عكس و آزمايش همدادم كه دكترها گفتن مشكلي ندارم همسري هم مشكلي نداره.پس مشكل چيه؟خدا داند و بس فعلا دارم روزگارم رو بدون تو سر ميكنم و همچنان منتظرتم يه خوابي ديدم كه دوست ندارم تعريفش كنم. فقط گفتم كه بدوني  
9 دی 1392

(16) دلشکسته

دیگه انگیزه ای ندارم... عزیزم قشنگم... خدا نمیخواد تومال من بشی... دست به دامن امامش هم شدم... اونهم دست رد به سینم زد دلم شکسته.از اینکه اتفاقی که نباید میافتاد افتاده دیگه برام هیچی مهم نیست کوچولوی خوبم ببین اگر خدا بهتاجازه میده بیای بیا.اگر نه خودت رو اذیت نکن همین که گاهی تورو توی خواب ببینم برام کافیه.اینکه گاهی لذت مادر بودن رو توی خواب میچشم برام بسه.خدا رو بابات داده هاش شکر میکنم و بابت نداده هاش ملامت نمیکنم.لابد لیاقتش رو ندارم. لابد اینقدر بنده گناهکاری هستم خدا داره جزای منو اینجوری میده. اشکالی نداره راضیم به رضای خدا تن سالم دارم که بتونم زندگیم رو بگذرونم.بقیه اش هم بده به دیگران خوشی ها، لذت زندگی خ...
26 شهريور 1392

(14)دلتنگیهای مادرانه

سلام عزیز دلم سلام کوچولوی من...سلام به روی ماهت...سلام به تو که بی صبرانه منتظرم تا تو دلم جا بگیری خیلی دلتنگم...خیلی...خسته ام. دلم تورو میخواد.دلم یه نور میخواد.دلم عشق میخواد.دلم وجودت رو میخواد.بیا و آرومم کن خسته از مشغله کار...میرسم خونه...بی انگیزه...بدون هدف دور خودم میچرخم.چیزی گم کردم و پیداش نمیکنم.تو بیای پیدا میشه. نمیخوام چیزی رو به زور از خدا بگیرم...ولی تو حق منی! این حق همه زنهاست!هیچ چیزی نمیتونه جانشین لذت مادر شدن باشه. عزیزکم منتظر اون قدمهای پر خیر و برکتت هستم که بیای و دل مامانی رو شاد کنی. بابایی هم منتظرته.ولی هیچی نمیگه.میدونم که تو دلش آشوبه.میدونم که اونم امید به اومدنت داره.پس بیا و دلمون رو شاد کن...
16 شهريور 1392

(13) خاله های جدید

سلام عزیزم خوبی؟ ایشالا که خوب باشی میدونم تو هم منتظری که بیای تو دلم... فرشته قشنگم... این چند وقته همش خبرهای خوب شنیدم خبرهایی از مامان شدن دوستای گلم کلی خاله مهربون داری که یکی یکی دارن مامان میشن کلی دوست خوب داری که وقتی بیای میتونی باهاشون بازی کنی اونم چه دوستای نازی یکی از یکی خوشگلتر ونازتر ایشالا تو هم بیای.زود بیای چشم به راهتم هر وقت دوست داشتی بیا هر وقت راحت بودی خودت رو اذیت نکن خوشگلم. میدونم دل کندن از بقیه فرشته ها برات سخته.ولی مطمئن باش که اینجا هم کلی فرشته هست که باهات دوست میشن دوستت دارم نانازم ...
10 شهريور 1392

(12)مامان بزرگ و بابا بزرگ

عزیزمممم خوشگلم خیلی ناز داری و منم که خریدارش این روزها حرفهای جالبی از مامانِ بابایی میشنوم.معلومه که خیلی دلشون نوه میخواد. خب حق هم دارن.همه دور رو بریاشون نوه دارن. خودشون که دیگه بچه ای تو خونه ندارن.دلشون داره برای اومدنت پر میکشه.زودی بیا عزیزکم. میدونم میای...میدونم منو مامان میکنی...میدونم دنیامو قشنگتر میکنی... میدونم با اومدنت زندگیمو پر از شادی میکنی...   دلم میخواد توی بهار دنیا بیای نمیدونم چرا؟ ولی بازهم هر وقت اومدی قدمت سر چشمم. چشمم کف پات. عزیزم بیا و با اومدنت زندگیمون رو قشنگتر کن .برکتت رو بیار با خودت دنیامون رو قشنگتر کن
30 مرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ما سه تا می باشد